سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یکشنبه 91/12/13 | 4:39 عصر | نویسنده : nargesss

 

ساعت زمانه خوابیده

تنها از طلوع و غروب روزهایم می فهمم

که دارد دیر می شود

چه بغضی گرفته دلت را آسمان

چه باشکوه ایستاده ای و

نظاره می کنی روز های تلخم را

که فقط می گذرند

نگاه که می کنم

چندان فرصتی نمانده

بغض که می گیرد گلویم را

به خودم می گویم امروز هم هوای جمعه را دارد.

دلم باور کن او زودتر می آید.

نمی دانم چند جمعه دیگر باقیست

به انتهای بودنم

و آیا می رسد روزی که این چشم های ناقابل به حضور ارزشمند تو متجلی شوند؟

امسال دیگر نرگس نمی کارم در باغچه عید

تو نیایی عید هم  نمی آید

ببین چه کودک شده ام و لجبازی می کنم

تمام روز ها را آماده کرده ام برای حضورت

تقویم  را خط خطی کرده ام

امسال خانه به جز جمعه روز و لحظه ای ندارد

چشم به راه تو می نشینم تمام این سیصدو شصت و اندی جمعه را...

 

 




  • آنکولوژی
  • بازی های کامپیوتری